نکته کوتاه امروز (۱۲): موضوعی که در راهنماهای «چطور به آرزوهامون برسیم» یاد نمیدن

یا «بله، می‌دونم حالشو نداری، اما برای آینده‌ ضروریه!»

همه ما تو زندگی‌مون آرزوهایی داریم که دوست داریم بهشون برسیم. از خواسته‌های کاری و موقعیت‌های اجتماعی، تا چیزهای فیزیکی مثل بدنی سرحال‌تر و ورزیده‌تر. اما خیلی اوقات رسیدن به این آرزوها برای ما تبدیل به طلسمی میشن که سال‌ها دست نخورده باقی می‌مونن. وقتی تو اینترنت دنبال راه‌های رسیدن به آرزوهامون می‌گردیم نوشتند که شما باید خیلی اشتیاق داشته باشین، برنامه‌ریزی‌های کوتاه‌مدت و بلندمدت کنین، روند رسیدن به آرزو رو با دوستاتون شیر کنید، با آدمایی بگردید که اهداف مشترک دارند و هزار چیز دیگه. هر چند همه این نکته‌ها شرط لازم یا دستکم شتابدهنده‌اند، اما برای من شرط کافی نبودند. مثلا همیشه دلم می‌خواست استقامتم تو دویدن بیشتر بشه اما دقیقا لحظه‌ای که وقت دویدن میشد با همه اپ‌های انگیزشی که روی گوشیم داشتم حال دویدن نبود.

اما در یکی دو سال گذشته (یعنی یه جورایی از موقعی که به خوندن درباره علوم شناختی و زیستی علاقه‌مند شدم) این ماجرا برام فرق کرد. یادم نیست دقیقا از کی و چجوری، یعنی احتمالا به قول خارجیا aha moment نداشته، اما کم‌کم راه حل اصلی مقابله با تنبلی یا فرمول داروی درمان تنبلی برای من روشن شد. فرمول دارو در این جمله خلاصه شده که همیشه موقع انجام کارایی که حالشون رو ندارم به نیروی بازدارنده مغزم میگم:

ببین، می‌دونم که حالشو نداری، اما این برای الان نیست، تصور کن که چقدر برای آینده‌ ضروریه!

قصه اینه که به نظرم قاعدتا مغز ما برای تفکر درباره آینده ساخته نشده. ما از نیاکان تک‌سلولی میلیاردها سال گذشته‌مون تا همین چند قرن پیش نهایتا داشتیم به اینکه فردا چی شکار کنیم و بخوریم فکر می‌کردیم. به عبارتی تصویری از خود بیست سال دیگه‌مون نداشتیم. اولا چون نیازی بهش نبوده (یعنی انقدر مطرح نبوده مولفه‌های قدرت و جذابیت چه برسه به اهدافی مثل پیشبرد جمعی بشر) دوما امکانش نبوده (چون اصلا عمر انقدر دراز نبوده که به این چیزها فکر کنیم). در نتیجه مغز ما ساخته شده برای اینکه ببینه تو این لحظه چی به نفع‌مونه. و حالا ورزش؟ طبیعتا به نفع‌مون نیست چون انرژی‌مون رو می‌گیره و برای بقا مشکل‌سازه. اما شکلات؟ بهترین انتخاب چون پر از کالریه. مغز ما به همون لحظه فکر می‌کنه. فکر می‌کنه وسط جنگل تو غاریم و قراره یه اژدها دنبال‌مون کنه. طبیعی هم هست.

در نتیجه زندگی ما پر میشه از «حالشو ندارم»ها. کارهایی که ناخودآگاه ما (که اغلب پردازش‌های مربوط به تصمیم‌های تکراری و بدون مولفه‌های جدید رو انجام میده) تشخیص میده برای بقای ما در ساعات آینده مناسب نیستند. در نتیجه یا انجام نمیشن یا اگه انجام بشن حین انجامشون مدام راحت نیستیم یا منتظریم زودتر تموم بشه.

اینجاست که خودتون باید دست به کار بشید و با تصور کردن کامل صحنه‌ای از خودتون در ده سال آینده (یا هر زمانی که اون کاری که الان می‌خواید بکنید نتیجه میده) همراه با بدن خودتون و موقعیتی که توش هستین، و بعد تصور حالتی که اون کار رو انجام ندین (با همون جزییات و کیفیت‌ها)، به مغزتون (نمیدونم دقیقا کجای مغزمون اما قطعا علم می‌دونه) نشون بدین که اتفاقا این کار چقدر برای بقا (یا نیازهای اولیه دیگه شما مثل قدرت، تولید مثل، و…) مهمه و انجام ندادنش چقدر ناجور. این تصویرسازی خیلی به من کمک می‌کنه. حتی خیلی وقتا نه فقط قبل استارت کار که حین انجام اون کار هم لازمه تصور آینده رو یادآوری کنین. شکلات شاید الان انرژی‌زا باشه اما مغزتون باید تصور کنه که شما با خوردنش ده سال دیگه چاق‌تر (و کمتر جذاب برای تولید مثل) هستین. ورزش سنگین شاید الان انرژی بگیره، اما اولا به مغزتون قول بدید که بعدش یه منبع قوی از پروتئین و انرژی‌های سالم می‌خورین (که ترسه از بین بره)، دوما کمک می‌کنه بقای شما در آینده طولانی حفظ بشه. نشستن پای انجام یه کار شاید الان حالش نباشه، اما پول شما رو بیشتر می‌کنه و قدرت‌ و جذابیت‌تون رو در آینده بیشتر. این تجربه و راه شخصی منه اما واقعا برام کار کرده و امیدوارم برای شما هم مفید باشه. مغز ما ساخته نشده که بفهمه اپلیکیشن نایک چطوری موتیویت میکنه برای دویدن، یا الان تو کدوم چرخه اسکرام کدوم تسک باید دان بشه. مغز ما ساخته شده که بقا رو حفظ و تولید مثل کنه. همه اهداف هر چقدر بهتر شکسته بشن تا تبدیل به این اهداف ساده بشن دنبال کردن‌شون ساده‌تر میشه.

نکته مهم تو این طرز فکر اینه که حواسمون باشه تغییرات بزرگ زمان زیاد میخوان و مغز نباید انتظار رسیدن کوتاه‌مدت داشته باشه. (درباره این ماجرا اینجا بیشتر نوشتم). همچنین تعیین پاداش‌های ساده کمک می‌کنه رفتارهای خوب تبدیل به عادت بشن. (سعی می‌کنم یه پست درمورد ۲۰ کیلو کم کردنم بنویسم اما خیلی ساده بگم که چک کردن روزانه وزن کمک می‌کنه مغز پاداش رژیم و دویدنش رو بگیره، یا خوردن یه چیز خوشمزه و سالم بعد ورزش مغز رو شرطی می‌کنه برای انجام اون کار، همینطور در مورد پاداش‌های مرتبط برای بقیه عادت‌های خوب مثل کار کردن و کتاب خوندن و به موقع خوابیدن و …).

ممنون از توجه‌تون.