مطالعه موردی: چرا توسعه پست هاب، یکی از سرویس‌های ما متوقف شد؟

یکی از پروژه‌های ما که تقریبا دو ماه کامل روی توسعه اون وقت گذاشتیم و بدون رقیب وارد بازار شد، پست هاب بود. سیستمی برای مدیریت کانال تلگرام با قابلیت‌هایی مثل امکان‌ زمان‌بندی پست‌ها، کار گروهی و تعریف دسترسی و …

تقریبا دو هفته بعد از راه‌اندازی پست‌هاب، تولگرام راه افتاد. سرویسی متعلق به مدیر شرکت پویاسافت که همزمان مدیر مرکز توانمندسازی کسب و کارهای نوپای فاوا هم هستند.

چندی پیش ما اعلام کردیم که پست هاب برای استفاده عمومی خاموش خواهد شد، هر چند ما هنوز استفاده شخصی‌مون رو از زیرساختش داریم. اما چی شد که این تصمیم رو گرفتیم؟ ماجرای خاموش شدن پست هاب برمی‌گشت به یکی از جلسات ما با صدرا و نوید و گفتن دلایلی از سمت من که شاید تک به تک، دلایل خوبی برای توقف توسعه یک پروژه نباشند اما تونستم بچه‌ها رو قانع کنم که وقتی کنار هم قرار میگیرن، این تصمیم رو میسازن. دوست داشتم که این تجربه رو با شما هم به اشتراک بذارم:

برش اول: پست هاب کوچیک بود

زمانی که ما پست هاب رو راه انداختیم، سرمون خیلی خلوت بود و تقریبا داشتیم سعی و خطا می‌کردیم و با قابلیت‌های فنی تلگرام آشنا می‌شدیم. اما زمانی که تولگرام وارد بازار شد، ما روی حرف به من مشغول مدیریت سرویسی بودیم که ماهی یک میلیون کاربر جدید بهش اضافه میشد و البته، از نظر مالی هم تراکنش‌های زیادی رو برامون ایجاد کرده بود. در نتیجه پست هاب برامون مرگ و زندگی نبود و اگه بخوام مثل خودم حرف بزنم، باید بگم حال نمی‌داد. مگه چند تا کانال تلگرام کلا تو ایران هست؟ حالا فرض کنید این بازار بخواد بین دو سه رقیب هم به اشتراک گذاشته بشه.

برش دوم: تو زمین بازی b2b مشکلاتی داشتیم اما تو b2c حرف اول رو می‌زدیم.

یادمه وقتی پست هاب رو معرفی کردیم تا یه ماه بعد که محسن صحافی عزیز زحمت کشید و برامون تو فارنت پست معرفی رفت، این پروژه خیلی مورد توجه نبود. اما تولگرام متعلق بود به مدیر یه شرکتی به اسم پویاسافت. ایشون جدا از اینکه از قدیمی‌های شناخته شده وب هستند (و مثلا توییت معرفی تولگرام از طرف ایشون رو پنجاه نفر ریتوییت کردند)، مدیر یه جایی هستند به اسم مرکز توانمندسازی کسب و کارهای نوپای فاوا. این مرکز یه جاییه متعلق به سازمان فناوری اطلاعات و در واقع یه مرکز دولتی محسوب میشه. بحث رو تو این حوزه طولانی نمی‌کنم اما جدا از کیس استادی ما و پست هاب، این خودش یک معضله. به عقیده من، کسی که خودش عطش راه اندازی استارتاپ داره و حتی شرکتی تو این حوزه داره، نباید مدیر یه مرکز دولتی این شکلی باشه. چون ذاتا منافعش در هر دو حوزه در خطر قرار می‌گیره. مثلا اگه وزیر نفت بیاد شرکت نفتی داشته باشه و یه پروژه نفتی بهش پیشنهاد بشه، اگه بده به یکی از شرکت‌های کوچیک بازار، فرصت رو از شرکت خودش گرفته. دقیقا یادمه روزی که رفتیم این مرکز برای اینکه از بسته‌های حمایتیشون مطلع بشیم، ایشون جزییات پروژه رو پرسیدند و بعد گفتند «رقیب نعمت بازاره! ما رقیبتونیم!» در حالت معقول و درست، مدیر یه مرکز دولتی که برای حمایت اونجا نشسته، نباید چنین حرفی بزنه. تو شرکتش میتونه، ولی اونجا نه. من هم مثل شما می‌دونم که این موضوع متاسفانه تو ایران مرسومه، اما انتظار میره در حوزه‌ای که هنوز اکوسیستمش سفت نشده، مسئولین پایه رو کج نذارن که تا ثریا نرود دیوار فلان. بگذریم. این دلیل توسعه توقف پست هاب نیست، صرفا داشتم به این معضل اشاره می‌کردم و توصیفی هم داشتم از ارتباطات دولتی و شرکتی موسس تولگرام.

من احساس کردم که برای منی که زیاد اهل شوآف و ارتباطات دولتی نیستم، زمین b2b زمین خوبی برای بازی نیست و بازیکنای بهتری داره. تو فضای b2c اصلا مهم نیست شما کی و چی هستید. حرف به من الان سه میلیون کاربر راضی داره در صورتی که شاید سیصد تاشون هم من رو نشناسند. (چون اصولا فکر می‌کنم وقت گذاشتن تو حوزه شوآف برای کسی که دنبال گرفتن پروژه و حتی پرسونال برندینگ به عنوان ceo شرکت نیست وقت تلف کردنه. ترجیح میدم وقتم رو صرف مطالعه و یادگیری و تجربه کنم). پست هاب اگه می‌خواست تو زمین بازی b2b موفق بشه نیاز به سرمایه گذاری سنگینی تو حوزه امنیت، ظاهر و تبلیغات داشت. مشکلی از نظر سرمایه گذاری وجود نداشت اما نکته بعدی پیش میومد:

برش سوم: نسبت به ریسکش نمی‌ارزید

فیلتر شدن تلگرام یه بحثیه که همیشه تو ایران بوده و هست. یه وقتی هست شما می‌تونید ضریب ریسک در بیارید، یه وقتی هست از فرداتون هم خبر ندارید. ممکنه وقتی بیدار میشید تلگرام فیلتر شده باشه، ممکنم هست مثل دیروز کار کنه. در نتیجه با نگاهی به برش اول و کوچیک بودن پست هاب هم از لحاظ تعداد کاربر هم از لحاظ میزان درآمد، سرمایه گذاری سنگین روی پست هاب برای تیم جوون و نه چندان سرمایه دار ما ریسک زیادی داشت. یعنی شما فرض کنید یه سرمایه چهل تومنی برای توسعه بذارید، روی پروژه ای که با کسر هزینه‌ها، نقطه سر به سرش می افته پنج شیش ماه دیگه و توی شرایطی که آدم از فرداش هم خبر نداره، لااقل برای ما ریسک منطقی ای نبود.

برش چهارم در پرانتز: شخصا حوصله دردسر نداشتم

پست هاب کابوس شب‌های من بود. چون امنیتش از امنیت خود تلگرام هم مهم‌تر بود! کانالها، بات ما رو ادمین کانالشون می‌کردند تا بتونیم براشون پست بذاریم. حالا اگه سیستم به یه شکلی هک میشد یا نفوذی به حساب یکی از کاربران اتفاق میفتاد و مثلا روی کانال دیجی کالا پورن پست میشد، اون وقت حساب کارمون با کرام الکاتبین بود. موضوع سرمایه گذاری رو حوزه امنیت هم که اشاره کردم به همین دلیل بود.

 

این خلاصه بحثی بود که تو کافه با صدرا و نوید داشتم. امیدوارم در میون گذاشتنش با شما براتون مفید بوده باشه.

سالادی هیجان‌انگیز بخورید سلامت بمونید

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.